شماره معکوس p19

پارک مشتی روی میز کوبید و بلند شد
امیلیا حرصی توی سینه جئون کوبید و با عجله سمت پارک رفت

"جیمین کجا میری؟" Emilia

کمی‌مکث کرد 

"میرم برات لباس راحتی بیارم" jimin

جئون مانند پسر بچه های تخس و لجباز پا روی زمین کوبید و مچ امیلیا را گرفت

" تو میای خونه ی ما حق نداری اینجا بخوابی !" jk

امیلیا دندان هایش را در دست جئون فرو کرد و بلافاصله دور شد

"امیلیا...وایسا!!" jk

"من اینجا میمونم و به تو هیچ ربطی نداره!" Emilia

دست به سینه به او نگاه کرد

"پس منم اینجا میمونم" jk

"چی؟ برو بیرون جونگ‌کوک به اندازه گند زدی به روزم" Emilia

جئون شیطانی خندید و با بوسیدن گردن او گفت:

"پس به جیمین هم همون حرفا که به خواهرت زدم رو میزنم؟!" jk

امیلیا که می دانست جئون چیزی را بگوید انجام می‌دهد پس بیخیال شد و با گرفتن لباس از دست جیمین سمت اتاق رفت و تن کرد

جیمین با اعصبانیت یک دست لباس توی سینه اش کوبید و گفت:

"برو بالا عوض کن مردک!" jimin

همان لحظه امیلیا از پله ها پایین آمد،هر دو متعجب به پاهای لخت او خیره شدند

"شلوار خیلی برام بزرگ بود جیمین...نمی شد بپوشمش !" Emilia

جیمین خندید و گفت:

"معلومه اینا لباسای یه مرده " jimin

امیلیا در جواب حرف‌ جیمین خندید
به سرعت نور لباس ها را عوض کرد و امیلیا با صورتی خندان و جیمین در حالی که دست او را گرفته بود وارد اتاق شدند
جانگ‌کوک مجدد شیطانی شد و در یک حرکت لباس آستین بلند داخل تنش را بیرون کشید و روی تخت رفت

" چرا در اوردی" jimin

نیشخند زد

"هوا گرمه" jk

جیمین متقابل نیشخند زد و او هم لباسش را در آورد

"موافقم،منم شبا نمیتونم با لباس بخوابم" jimin
دیدگاه ها (۱۱)

شماره معکوس p20

شماره معکوس p21

شماره معکوس p18

شماره معکوس p17

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

( گناهکار )۱۲۸ part مدیر حسابداری تقی به درب اتاق مدیر پارک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط